یکی از بدترین شیوههای میابحثه مجاده است. این روش در روایات به شدت نکوهش شده است.
برای درک ماهیت و علائم آن، به مطالب زیرتوجه کنیم:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
مَن تَرَکَ المِراءَ و هُو مُبطِلٌ بُنیَ لَهُ بَیتٌ فی رَبَضِ الجَنّةِ ، و مَن تَرکَهُ و هُو مُحِقٌّ بُنیَ لَهُ فی وَسَطِها ، و مَن حَسّنَ خُلقَهُ بُنیَ لَهُ فی أعلاها .
کسى که وقتى حق با او نیست مجادله نکند، خانه اى در حومه بهشت برایش ساخته مى شود. کسى که حق با او باشد و مجادله نکند، خانه اى در وسط بهشت برایش ساخته مى شود و کسى که اخلاقش را نیک گرداند، خانه اى در بالاى بهشت برایش ساخته مى شود .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
مَن تَرکَ المِراءَ و هُو مُحِقٌّ بُنِیَ لَهُ بَیتٌ فی أعلَى الجَنّةِ ، و مَن تَرکَ المِراءَ و هُو مُبطِلٌ بُنیَ لَهُ بَیتٌ فی رَبَضِ الجَنّةِ [2] .
کسى که حق با او باشد و با این حال مجادله را رها کند، خانه اى در بالاى بهشت برایش ساخته مى شود و کسى که وقتى حق با او نیست مجادله نکند، خانه اى در حومه بهشت برایش ساخته مى شود .
راغب اصفهانی در معنای لغوی میگوید:
جدال عبارت است از بحث و گفتگویی که به منظور کوبیدنطرف و غالب شدنبر او صورت میگیرد و علت این که به این گونه مباحث مجادله میگویند این است که دو نفر در برابر یکدیگر به بحث و مشاجرهمیپردازند تا هر کدام فکر خود را بر دیگری تحمیلکند .
ریشه کلمه «جدال» از «جدلت الحبل» (طناب را محکم تابیدم) گرفته شده است. چون کسی که چنین سخنی میگوید میخواهد دیگری را با سخن و رأی خود بپیچاند تا در نتیجه طرف مقابل با زورازافکار وعقاید خود دست بردارد.
علمای اخلاق در تعریف جدال چنین گفتهاند که شخصی در مقام ا عتراضبه سخن دیگری باشد و همتش بر این اساس پایهریزی گردد که عیب و ایراد آن را آشکار سازدبا این قصد که او را خوارساخته، خود را فردی زیرک و فهیم نشان دهد بدون این که انگیزه دینی یا فایده آخرتی در میان باشد .
جدال در اصطلاح علم منطق عبارت است از آن که انسان از مسلّماتطرف مقابل، علیهاو بهرهبرداری کند؛ در مقام استدلال از مقدماتی که طرف قبول دارد استفاده کند که این روش برای قانع کردن یا خاموش کردن طرف مقابل بسیار مؤثر است و چنانچه کیفیت برخورد در این گونه استدلال، متین و خوبباشد همان جدال احسن است که قرآن آن را تحسین کرده است.
جدال اگر بحقباشد - یعنی برای اثبات یکی از عقاید حقّهباشد - و قصد و غرض از آن ارشاد و هدایتباشد و طرف مجادله دشمنی و عناد نداشته باشد، این «جدال احسن» است و مذموم نیست، بلکه پسندیده است و از ثُبات در ایمان حکایت میکند و یکی از نتایج نیرومندی معرفت و بزرگی نفس شمرده میشود و اگر جدال به حق نباشد، مذموم است و از رذائل قوه غضب یا شهوت به حساب میآید که همراه با عصبیّت یا غلبه جوئی یا طمع مالی میباشد .
علامت جدال احسن ، آن است که اگر مطلب حقاز جانب طرف مقابل بیان شود هیچ ناراحتی در خود احساس نکند؛ چرا که هر دو به دنبال حق و حقیقت بودند اما علامت مجادله باطل آن است که اگر سخن حق بر زبان شخص مقابل جاری شود، جدال کننده ناراحت شود و بخواهد که آنچه او میگوید صحیح باشد و آن را به طریق جدال بر طرف مقابل تحمیل کند و در ضمن آن نقص و عیب و ایراد کلام او را ظاهر سازد.